افسر

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

«بسم الله الرحمن الرحیم» 

جایگاه و معنی واسطه فیض

ضرورت توجه به واسطة فیض عالَم، یعنی حضرت صاحب‌الامر، ضرورتی است که غفلت از آن، غفلت از همة زندگی در ابعاد فردی و اجتماعی است.

شیطان همة سواره‌نظام و پیاده‌نظام خود را بسیج کرده تا این حقیقت بزرگ به فراموشی سپرده شود، چرا که مرگِ او با ظهور حضرت رقم خورده است. لذا شیعیان باید برای مقابله با شیطان و اعوان وانصار او به منطق عقل و نقل معتبر مجهز گردند تا به خوبی شرایط ظهور آن وعدة بزرگ خدا را محقق نمایند.

توجه درست و دقیق به حجّتِ حی خداوند به خودی خود احیاء فرهنگی است که می‌تواند مبانی و صورت فرهنگ مدرنیته را به نقد بکشد و جایگاه تاریخی آن را به‌خوبی نمایان کند و این کار از هیچ‌یک از عناصر فرهنگی گذشته و حال به‌جز فرهنگ انتظار و مهدویت بر نمی‌آید و لذا است که با طرح درست مهدویت می‌توان با سرعتی غیر قابل تصور از حجاب ظلمات مدرنیته گذشت و جبهة ظهور مقدس حضرت صاحب‌الامر را گشود.

فرهنگ مهدویت و توجه به حضرت مهدی تنها نقطة اتکاء ما برای برگشت به هویت اصیل‌مان می‌باشد و لذا است که عاقلانه‌ترین کار برای نجات جامعه، احیاء هرچه دقیق‌تر فرهنگ مهدویت است

 

عصاره‌ای از فرهنگ مهدویت در ابعاد گوناگون

می‌خواهیم بیشتر به نحوة تأثیر آن حضرت در عالم و آدم و چگونگی بهره‌گیری از انوار مقدس ایشان بپردازیم. چون اساس موضوع مهدویت؛ شناخت جایگاه امام و امامت در هستی و از جمله در تاریخ است.

اگر در موضوع مهدویت عقل را به حرکت درآوریم، متوجه می‌شویم اوّلاً؛ مهدویت یک موضوع عقلی است و عقل متوجه واقعیت آن می‌باشد، ثانیاً؛ قسمتی از زیبایی‌های عالمِ وجود است که خداوند برای بشریت اراده کرده است و انسان‌ها باید تلاش کنند هر چه زودتر به آن دست یابند.

انسان کامل، غایت هر انسان

عالَم همواره دارای یک انسان کامل است که تمام بشریت از او بهره می‌‌گیرند، حال چه آن انسانِ کامل ظاهر باشد، چه غایب. همة انسان‌ها در ذات و فطرت خود می‌خواهند در انسانیت کامل شوند و به عبارت دیگر می‌خواهند به انسان کامل نزدیک گردند. در اصطلاح فیلسوفان؛ غایت هر شیء موجود است و آن شیء باید آرام‌آرام به آن غایت برسد و چون غایت همة انسان‌ها، انسان کامل است، پس انسان کامل موجود است و کمال و نقص بقیه انسان‌ها در نزدیکی و دوری به آن مقام عظمی است.

جایگاه امام معصوم بعد از رسول خدا

پیغمبر برای ما دین می‌آورد و وقتی رحلت می‌کند، برای این‌که از تفسیر صحیح دین و از هدایت‌های باطنی که پیامبر اِعمال می‌فرمود محروم نشویم، باید بعد از پیامبر، یک انسان کاملی باشد که این دو مهم، توسط او عملی گردد، اولاً؛ انسانی که حقیقت دین را بداند همواره در صحنه باشد تا دین را برای ما درست تفسیر کند، ثانیاً؛ از طریق هدایت‌های باطنی، قلبمان را تحت تأثیر خود قرار دهد و به سوی کمال انسانی‌ بکشاند.

قرآن می‌فرماید: «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اَطِیعُوا الله وَ اَطِیعُوا الرَّسُول وَ اُولِی الْاَمْرِ مِنْکُمْ»[1] یعنی؛ ای مؤمنین! از خدا اطاعت کنید و نیز از رسول خدا و از «اولی‌الامر» اطاعت کنید. طبق این آیه علاوه بر خدا و رسول او، کسانی هستند که باید از آنها نیز اطاعت کرد، از طرفی طبق فرمان خدا اگر اولی‌الامر معصوم نباشد و ما به او رجوع و از او اطاعت کنیم، مسلماً ما را گمراه می‌کند و خدا هم ما را به کسی که گمراه کند ارجاع نمی‌دهد. و از طرف دیگر می‌فرماید: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا»[2] یعنی؛ خداوند اراده کرده است اهل‌ بیت را از هرگونه آلودگی پاک نماید. پس مشخص است که بعد از نبی باید از چه کسانی اطاعت شود.

از طرفی غیر از اهل‌البیت پیامبر، هیچ یک از خلفا و صحابه پیامبر نه ادعای معصوم‌بودن دارند و نه ادعای ارتباط با حقیقت قرآن، پس آن‌ها نمی‌توانند از جملة اولی‌الامر ‌باشند.

نقش امام زمان در زمان غیبت

مسلّم غایب‌بودن امامی که باید عنان مدیریت جهان را به‌دست گیرد، برای مردم جهان محرومیت بزرگی است، ولی نباید غیبت آن حضرت را برابر حذف نقش آن حضرت به حساب آورد. مجدداً آن قاعده فلسفی را یادآور می‌شوم: باید همین حالا انسان‌ کاملی باشد تا کمال انسان‌ها معنی بدهد و انسان‌ها در جهت کمال انسانی خود به سوی او سیر کنند و از پرتو وجود او بهره بگیرند. حضرت حجت نه تنها در بلوغ تاریخ ظهور می‌کند، بلکه به عنوان غایت عالم و آدم، همین حالا موجود هستند، منتها نحوه وجود حضرت، نحوه معنوی و غیبی است، ما باید از نظر معرفتی و اخلاقی آمادگی ارتباط با آن حقیقت غیبی را پیدا کنیم تا حجابِ بین جهان و آن حضرت کنار رود.

امام؛ عامل تبیین مقصد قرآن

معلوم است که در کنار قرآن، به شخصی که قلبش در افق قرآن باشد هم نیاز است، تا مقصد اصلی آیات را بفهمد و برای مردم روشن نماید. خداوند در این رابطه می‌فرماید: «...وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ» [3] یعنی؛ ما قرآن را نازل کردیم تا تو برای مردم آنچه را به سویشان فرستادیم، روشن و تبیین کنی، و بعد از رحلت پیامبر خدا و کامل‌شدن قرآن، باز نیاز به تبیین قرآن باقی است.

شب قدر و حضور حضرت ولی‌عصر

خداوند در سوره قدر می‌فرماید: «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ»؛[4] یعنی، در شب قدر ملائکه و روح به اذن پروردگارشان در هر امری نازل می‌شوند. حتماً خودتان مستحضرید که اوّلاً؛ ملائکه و روح بر قلب انسان نازل می‌شود، ثانیاً؛ وقتی در «هر امری» نازل می‌شوند، یعنی همه حقایق را نازل می‌کنند و لذا باید قلبی باشد که ظرفیت پذیرش همه حقایق را داشته باشد و مسلّم آن قلب، قلب انسان کامل است. هم چنین باید همواره انسان‌ کاملی باشد که قلب او ظرف پذیرش همه حقایقی که ملائکه و روح نازل می‌کنند باشد.

شاهد این موضوع را در سوره بقره داریم که خدا می‌فرماید: «اِنّی جَاعِلٌ فِی الْاَرْضِ خَلِیفَة...»؛ من در زمین همواره خلیفه‌ای قرار می‌دهم. پس هیچ وقت زمین بدون ‌خلیفه خدا نیست و خلیفة خدا یعنی کسی که اوّلاً؛ ظرفیت پذیرش همه اسماء الهی را داشته باشد، ثانیاً؛ مظهر آن حقایق باشد.

بسیاری از اهل سنّت می‌گویند: قبول داریم آخرالزمان یک انسان کاملی ظاهر می‌شود و بشر را هدایت می‌کند، ولی حرف آنها این است که او بعداً متولد می‌شود، ولی با دقت در این روایت و آیات قرآن نمی‌توان حرف آن‌ها را پذیرفت. عنایت داشته باشید که خداوند فرمود: «اِنّی جَاعِلٌ فِی الْاَرْضِ خَلِیفَة...» کلمة جاعل اسم فاعل است و اسم فاعل، استمرار را می‌رساند، یعنی؛ من همواره در زمین خلیفه قرار می‌دهم.

امام مقصد خلقت

قرآن می‌فرماید: «هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُم مَّا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً»[5] یعنی؛ ای انسان‌ها! خداوند، زمین و آنچه در آن است را برای شما خلق کرده است. آیا این‌ها را برای انسانی خلق کرده که فقط بخورد و بچرد، یا منظور این است که شرایطی برایش فراهم کرده‌اند تا به کمالات لازمه‌اش برسد؟! مسلّم زمین و آنچه در آن است خلق شده است تا انسان به کمال لازمه‌ خود برسد، و لذا در خلقت جهان نظر به انسان کامل بوده است، عالم و زمین و آسمان خلق شده است برای این‌که عالی‌ترین نمایش انسانیت و بندگی یعنی انسان کامل، که سراسر وجودش ظهور بندگی است، به صحنه بیاید.

اگر امام زمان لحظه‌ای در عالم نباشند، عالم نابود می‌شود، چون امام زمان مقصد خلقت است، پس با ختم نبوت، وجود امام و امامت که مظهر دیگری از ظهور حجّت خدا بر زمین است حتمی است،

خداوند در قرآن می‌فرماید: «یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُوْلَـئِکَ یَقْرَؤُونَ کِتَابَهُمْ وَلاَ یُظْلَمُونَ فَتِیلاً»[6] قیامت روزی است که هرکس - اعم از انسان مؤمن و کافر- با امامش می‌آید، انسان مؤمن با امام خودش، انسان کافر هم با امام خودش، پس حالا که باید هر انسانی با امامش بیاید، معلوم می‌شود همه امام دارند، امام انسان‌های کافر که مشخص است، از شیطان بگیر تا چنگیز و غیره، حال برای انسان‌های مؤمن باید امامی باشد. پس باید همواره امام معصومِ حاضری در عالم باشد که انسان بتواند در این دنیا به دنبال او راه بیفتد، و روز قیامت صورت این پیروی را بیابد.

پس با وجود چنین نکته‌ای که اوّلاً؛ عالم همواره دارای حجّت‌الله است، ثانیاً؛ این حجّت الهی نمایش حکم خدا در زمین است، نمی‌توانیم بدون شناخت امام در عالم درست زندگی کنیم، زیرا عملاً مسیر نمایش حق را گم می‌کنیم.

حاصل همه این عرائض این است که همواره امامی معصوم در عالم وجود دارد تا راه حق را به ما بنمایاند، چه به صورت ظاهر که «اَلْمُظْهِرِینَ لِاَمْرِ اللهِ وَ نَهْیِهِ»[7] ظاهرکنندة امر و نهی الهی، و چه به صورت باطن که «حَفَظَةً لِسِرِّهِ، وَ خَزَنَةً لِعِلْمِهِ»[8] .

معرفت به امام زمان شرط بهره‌گیری از معارف دین

وقتی این روایت را که می‌فرماید: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ اِمَامَ زَمَانِهِ، مَاتَ مِیتةً جَاهِلِیَّة»؛[9] با تأمل از نظر بگذرانید از خود سؤال می‌کنید معنی مرگ جاهلیت چه مرگی است، قرآن می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُم لِمَا یُحْیِیکُمْ ...»[10] اجابت کنید خدا و رسول را که با دعوت شما، شما را زنده می‌گرداند. پس معلوم است مرگ جاهلی، یعنی مرگی که با کفر و نفاق همراه است. و لذا با توجه به روایت به این نتیجه می‌رسید که اگر حالا شما بخواهید با پیغمبر هم ارتباط برقرار کنید، به وسیله ی امام زمان است، کسی که با نشناختن امام زمانش روح و روانش، روح و روان جاهلیت است، امکان ارتباط با پیامبر خدا و با قرآن برای قلب او موجود نیست. چون وقتی بدون شناخت امام زمان به زیارت پیامبر خدا می‌روی، پیامبری را زیارت کرده‌ای که تو را متوجه مقام امامت بعد از خودش نکرده است.

انتظاری حیات‌بخش

وقتی با داشتن معرفت صحیح تا حدّ ممکن با آن حضرت توانستیم ارتباط برقرار کنیم، ظهور جزئی و فردی، زمینه ظهور کلّی و عمومی می‌شود. و به واقع همان که فرمودند: «اَفْضَلُ الْعِبادَة اِنْتِظارُ الْفَرَجِ»[11] انتظار فرج، افضل عبادات است معنی پیدا می‌کند، چون زندگیِ معنی‌دار؛ زندگی‌ای است که زیباترین قسمتش در انتهای آن باشد. پس باید همة تلاشمان را برای ظهور وجود مقدس آن حضرت و ایجاد زمینه ظهور صرف ‌کنیم و در این حالت است که می‌توانیم در عالَمِ انتظار فرج به‌سر ببریم‌.

زیباترین زندگی در عصر غیبت

علمای بزرگی که وارد فرهنگ مهدویت و انتظار شدند و بی‌سروصدا به نتایج عالی رسیدند، به دلیل فهم درست انتظار بود یعنی به این معرفت رسیدند که محال است خدای حکیم نسبت به زندگی بشر در زمین، زیباترین برنامه‌ریزی را نکرده باشد، و زیباترین برنامه عبارت است از حاکمیت اسلام از طریق امامی که قلب او همان اسلام و قرآن باشد. ظهور حضرت به همّت ماست. ما باید وضع موجود جهان را درست بشناسیم و متوجه ضررهای بزرگی که به زندگی ما می‌زند، باشیم و لذا وضع موجود را نخواهیم و متوجه وجود مقدس و تأثیر‌گذار و نقش‌آفرین آن حضرت باشیم، این توجه و انتظار به خودی خود زندگی‌آفرین است.

امامان معصوم حاکمان آیندة جهان

خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ»[12] و امیر‌المؤ‌منین می‌فرمایند: «فِینَا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَة». این آیه به معنی کاملش وقتی عملی می‌شود که وجود مقدس حضرت امام زمان ظاهر شوند. وعده‌ای که در آیه فوق می‌دهد، همان وعده‌ای است که در آیه 105 سوره انبیاء از آن خبر می‌دهد و می‌فرماید: «وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ»[13].

یگانگی عالم کبیر با عالم صغیر

غرب همه موانع شکوفایی خود را از جلوی راهش برداشته و نهایتش این است که شما می‌بینید. در حالی‌که اسلام آینده‌اش مهدی است، که پس از رفع موانع شکوفایی‌اش، آینده‌ای بسیار عظیم و حقیقی است. زیرا در آن حالت، عالم کبیر و عالم صغیر یگانه شده‌اند، و وقتی عالم صغیر یعنی انسان کامل، بر عالم کبیر احاطه پیدا کند، روح بر جسد احاطه کامل یافته است و کمال عالم به نحوه کامل محقق شده است.

ریشة سرگردانی‌ها

اگر مقصد شما در زندگی مشخص نباشد، هر پیشنهادی را می‌پذیرید و چون افق‌هایی را به شما پیشنهاد می‌کنند که آنچنان جدی نیست تا تمام جهت خود را به سوی آن افق معطوف دارید همواره از هدفی به سوی هدفی دیگر تغییر جهت می‌دهید و در سرگردانی می‌مانید. . پس افق هر انسانی فقط باید شرایط تحقق ولایتِ امام معصوم باشد، چه در مسائل فردی و چه در مسائل اجتماعی.

انحراف از انتظار حقیقی

فرهنگ مهدویت، یعنی این‌که معتقد باشی باید ولایت امام معصوم در همه ابعاد زندگی بشر حاکم باشد، حال که امام معصوم غایب است، لااقل زمینه حاکمیت او را باید فراهم کنیم، حاکمیت فرهنگ ائمه و قرآن در زمان غیبت از طریق ولایت فقیه ممکن است. به اسم منتظرِ امام‌بودن نمی‌شود بنشینیم و نظام سیاسی کفر جهانی را بر سرنوشت خود بپذیریم. انجمن حجتیه‌ای‌ها آنقدر که در زمان حاکمیت شاه، شاه را قبول داشتند، در زمان حاکمیت امام خمینی«رحمة‌الله‌علیه»، ایشان را به عنوان حاکم نظام اسلامی قبول نداشتند، زیرا در عین ظاهر اسلامی، ملاک ارزشیابی هرچیز را ملاک‌های فرهنگ مدرنیته قرار داده بودند.

 

تأثیر نظر امام عصر در اصلاح انسان

مقام واسطة فیض

در دعای ندبه عرض می‌کنیم: «اَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الاَرْضِ وَالسَّماءِ» کجاست آن وجود مقدسی که سبب اتصال بین زمین و آسمان است و آسمان و زمین به واسطة او به همدیگر متصل‌اند. یعنی او واسطه است تا انسان‌های زمینی آسمانی شوند. مقام واسطة فیض یعنی مقامی که عامل ظهور حقایق عالم اعلی بر جان انسان‌ها است. حضور و ظهور حضرت مثل حضور و ظهور نفس در بدن است، چون او انسانُ الْکُلّ یا انسان کامل است و مقام جامعیت همة اسماء الهی است و لذا تمام مراتب مادون هستی در نزد او و در قبضة وجود او و مستغرقِ در اوست.

نحوة حضور حضرت حجت

دو نوع نگاه ممکن است در شناخت امام مشکل داشته باشند. یک نگاه، نگاهی است که امام را در حد آدم عادی و محدود به یک بدن می‌داند و یک نگاه هم، نگاهی است که امام را طوری می‌بیند که دیگر یک انسان نیست، بلکه یک مَلَک است، این هم مقام جامعیت امام را نفهمیده است. وقتی می‌گوییم امام واسطه فیض است یعنی ملائکه مقرّب هم مادون امام هستند. حالا وقتی می‌گوییم امام‌زمان فوق جبرائیل و میکائیل است باید قدری در نحوه حضور امام‌زمان فکر کرد.

تصرّف در ابعاد غیبی انسان‌ها

اگر نحوه حضور ملائکه مقرب را در هستی بشناسیم، نحوه حضور حضرت صاحب‌الامر و نحوه تصرف آن حضرت را در ابعاد غیبی انسان تا حدی خواهیم فهمید، چون بیش از آن که ظهور بیرونی حضرت حجت مطرح باشد، حضور غیبیِ فعّال حضرت در تمام هستی مطرح است.

مافوق فهم صورت گِرا

برای پیامبر شناسی و امام شناسی یک نحوه ارتباط و یک نحوه شعور مثل شعور خداشناسی نیاز داریم، پیامبرشناسی و امام شناسی یک شعور مافوق فهم صورت‌گرا می‌خواهد. اول باید در امام‌ زمان‌شناسی و توسل به مقام عظمای حضرت، نگاه خودمان را درست کنیم. هیچ‌کس نیست که روح آماده داشته باشد و بی‌امام بشود. پس این نکته را التفات بفرمایید که بیش از آن‌که دنبال تصرف بیرونی امام باشیم، تصرف درونی امام را تقاضا کنیم. بیش از آن که دنبال صورت امام باشیم، دنبال حقیقت امام باشیم.

چگونگی تأثیرپذیری روح و قلب

لوح جان انسان از درون و بیرون تاثیـر می‌پذیرد. مقام انسان، مقام قبول و انفعال است، ولی از چه چیزی باید پر شود، و جانش آن‌را قبول کند؟ مسلّم از انسانیت. فیض انسانیت را از چه کسی بگیرد؟ از عین‌الانسان. عین‌الانسان چه کسی است؟ امام زمان.

انسان کامل و نظر به لوح جانِ انسان‌ها

انسانیت هم ذاتی است که مَقُولِ به تشکیک است، پس همین که انسانیت، شدت و ضعف‌بردار است، یک انسان مطلق یا انسان کامل داریم، چون انسانیت یک مقام معنوی است. پس انسان کامل هم یک مقام معنوی است. انسان کامل، مقامی است که اگر نظر کند به لوح جان بقیه انسان‌ها، آن‌ها هم انسان می‌شوند.

دین در صحنه معرفت بشری

ما امروز مبتلا به غیبت امام‌زمان هستیم. یعنی معارف حقیقی در دسترس ما نیست و از بسیاری ازآن‌ها محرومیم. از امام زمان محروم بودن یعنی از همه معارف، محروم بودن. اگر امام زمان ظاهر بشوند، یک آدم خوب ظاهر نشده، بلکه تمام میراث انبیاء به نحو اتمّ و اکمل ظاهر شده است.

اسماء خدا در وجود آدم

شیطان هم عالم و عابد بود، اما به آدم سجده نکرد، یعنی در مقابل انسان کامل جانش منفعل و متأثر نشد. به او گفتند به آدم سجده کن. آدم یعنی؛ مقامِ «عَلَّمَ آدَمَ الْاَسْماءَ کُلَّها».[14] آدم در این آیه یعنی مقام آدمیّت مطلق که دارای جامعیت اسماء است. آدم مقام انسان کامل است. هرکس به جایی رسید در ارتباط با مقام ولایت کلیه یعنی امام زمان به جایی رسید.

طالب نظر امام زمان بودن

اگر انسان قلبش را آماده کند که فیض را از امام زمانش بگیرد و امام‌زمان هم او را شایسته دید، این انسان میلش میل انسانی می‌شود. باید کاری کرد که امام‌زمان به ما نظر بکند. باید انسان ها امام‌زمان را طالب باشند و طالبِ نظر امام‌زمان بودن، اولین قدم انسان شدن است.

روح سرطانی

وقتی کسی بیماری سرطان پیدا کرد عضوی از اعضاء بدن او از مرز طبیعی‌اش، یعنی از تدبیر نظام فیزیولوژیک خودش خارج می‌شود حالا روحی هم که از تشعشع امام زمانش خارج شود، سرطانی شده‌ و از تعادل انسانی خارج شده است، یک باره می‌بینید در بعضی از عباداتش پیش‌رفته و در بعضی از کارهــا عقب افتـاده است.

تأثیر نظر امام بر قلب انسان

عرفـای بزرگ وقتی می‌خواهند به شاگردانشان کمکی بکنند، آنها را نمی‌نشانند و حرف یادشان بدهند. قلبشان را به قلب خود وصل می‌کنند در نتیجه معارف‌شان به قلب مرید منتقل می‌شود. کاری که در اصل پیامبر بر قلب امیرالمؤمنین انجام می‌دادند. «تأییدنظر» یعنی همین، یعنی جان تو را در مسائل معنوی و شعور به حقایق، قوت می‌دهد و از این رو، در نتیجة آن «تأیید نظر» برای انسان حل معما می‌شود و زندگی انسان عوض می‌گردد.

عوض کردن مبادی میل

اگرکسی بتواند به‌کمک دعای ندبه، کاری کند که نظر امام‌زمان بر جانش جلب بشود، مبادی میلش عوض می‌شود، یعنی؛ آنچه را باید بخواهد، می‌خواهد وآنچه را نباید بخواهد، نمی‌خواهد. و در این‌جاست که به مدد امام‌زمان آنچه می‌خواهد تحقق می‌یابد.

غم غیبت امام زمان

برای جلب نظر صاحب‌الامر راه‌های گوناگونی به ما آموخته‌اند. از آن جمله، راه‌هایی که دردعای شریف ندبه است. در این دعا با خدا در مورد حضرت مهدی نجوا می‌کنی وغم غیبت آن حضرت را با خدا در میان می‌گذاری.

«اَیْنَ بَقِیَّةُ اللهِ الَّتی لاتَخْلُو مِنَ العِتْرَةِ الْهادِیَةِ؟» کجاست آن بقیةاللّهی که ازجمع عترت هدایت‌گران یعنی از جمع اهل‌بیت پیامبر ، خالی نیست و جزء اهل‌البیت پیامبر است.[15] اگر می‌نشستیم فکر می‌کردیم زندگی‌ که انسان در آن با امام‌زمان ارتباط ندارد، یعنی چه، آن وقت آن اشک‌هایی راکه دعای ندبه از آن خبر می‌دهد و می‌گوید هر دل بیدار به جهت فقدان امام‌زمان ، باید که اشک بریزد، ما هم از آن اشک‌ها می‌ریختیم.[16]

انقلاب جهانی جهت تعالی عقل و خیال

امام باقر می‌فرمایند: «إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللَّهُ یَدَهُ عَلَى رُؤُسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولُهُمْ وَ کَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ».[17] چون قائم ما قیام کند، خداوند دست او را بر سر بندگان قرار می‌دهد، پس در اثر آن، عقل‌های آن‌ها جمع می‌شود و رؤیاهای آن‌ها کامل می‌گردد. پس معلوم است که با ظهور آن حضرت تحول عظیمی در عرصة علم و فرهنگ به‌وجود می‌آید و معنیِ عدالت‌گستری آن حضرت از این زاویه نیز مدّ نظر است. علم موجود - چون حجاب بقیة راه‌های معرفتی شده- ظلمتی گشته که انسان را به اسارت خود در آورده است و لذا به خودی‌خود ضرورت یک انقلاب جهانی را که در اثر آن عقل‌ها متعالی و رؤیاها و خواب‌ها کامل گردند، به‌وجود آورده است. لذا است که یکی از شاخصه‌های انقلاب جهانی حضرت مهدی اصلاح مبانی عقلی و خیالی بشر است.

بازگشت دینداری به نظام تصمیم گیری بشر

آیا راه برون‌رفت از شرایط موجود که راه رهایی را در سکولارکردن همه چیز می‌داند، احتیاج به یک تحول بزرگ جهانی در ساختار ارزشی جهان ندارد؟ پس خدایا! کجاست آن ذخیرة الهی که برای چنین کاری ذخیره کرده‌ای؟

«اَیْنَ الْمُتَخَیَّرُ لِإِعادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّریعَةِ» کجاست آن برگزیده شده برای احیاء دین و دینداری. آن‌قدر آن کار بزرگ است که چیزی مثل انقلاب اسلامی در حدّ زمینة ظهور آن می‌باشد ولذا امام خمینی «رحمةالله‌علیه» می‌فرمایند: ما می‌خواهیم این انقلاب را به صاحب اصلی‌اش تقدیم کنیم. تا کسی در مسأله مهدویت از حدّ عاطفه و احساسات جلوتر نیاید و آن را به عنوان یک استراتژی بزرگ، جهت اصلاح اساسی امور بشر ننگرد، نمی‌تواند درست فکر کند و لذا در صدد نیست، چنین امکان بالقوه‌ای را به صحنة زندگی بشر بیاورد. اول باید سیاهی روزگار را شناخت که همه چیز را بر اساس ذائقه سکولار شکل می‌دهد، از اقتصاد و سیاست بگیر تا تربیت و فرهنگ.

توجه به دروازة نور

انسان منتظِر اگر هم در دوران حاکمیت شرک و نفاق و عصیان و تجاوز و انحراف قرار بگیرد، به وضع موجودش راضی نیست و چشم دلش را به دروازة نور دوخته است، لذا چنین آدمی با این‌چنین دورنگری، در روزمرّگی‌ها پوسیده نمی‌شود. امام به عنوان راه ارتباط با خدا به‌سوی مردم آمده است. باید چشم‌ها را از همه راه حل‌ها برداشت و به سوی او دوخت.

«اَیْنَ وَجْهُ اللهِ الَّذی اِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ اَلاوْلِیاءُ». کجاست آن «وَجْهُ الّلهی» که اولیاء خدا به آن متوجه می‌شوند. تا با خدا ارتباط پیدا کنند. اولیاء خدا با توجه به امام‌زمان وَجْهِ اِلهی را می‌طلبند و متوجه‌اند خداوند از طریق وجود مقدس آن حضرت با انسان‌های فرهیخته، در معرفت و تقوی، گفتگو می‌کند.

راهِ آسمانی شدنِ انسان زمینی

«اَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْاَرضِ وَالسَّماءِ، اَیْنَ صاحِبُ یَوْمِ الْفَتحِ و ناشِرُ رَایَةِ الهُدی». کجاست آن سبب متصل بین بندگان و آسمانِ غیبِ الهی، هم او که صاحب روز فتح و پیروزی و گسترانندة پرچم هدایت است. آن‌هایی که متوجه واسطة فیض در نظام هدایت الهی نیستند، با ساده‌لوحی تمام، با ذهنیّات خود زندگی می‌کنند، بدون آن‌که متوجه مصداق مجسم هدایت الهی باشند. شیعه در این فراز اولاً: متوجه وجود واسطة فیض بین خدا و بشریت شده است، ثانیاً: او را صاحب روز فتح و گسترانندة پرچم هدایت می‌داند، و به تعبیری به توسعة فرهنگی واقعی در سایة وجود مقدس آن حضرت امیدوار است، و لذا نمی‌گذارد به اسم توسعة فرهنگی در جامعه، غارت معنویت شکل گیرد و توسعة ابزار‌های فرهنگ غرب به نام توسعة فرهنگی، غرب را حاکم کند.

امام زمان ؛ تمنّای بزرگ بشریت

امام زمان مرتبة برتر انسانیت ما است. او مَنِ برین هر انسانی است. تمام آرزوها و آرمان‌های فردی و اجتماعی تمام بشریت در وجود و ظهور او محقق است. هر زن و مرد مؤمنی؛ یاد او می‌کند و ناله و شیون سر می‌دهد. چون اولاً: می‌خواهند با توجه به آن حضرت در شوق حضورِ با حقّ به‌سر ببرند و نور آن حضرت چنین امکانی را برایشان فراهم می‌کند. ثانیاً: می‌خواهند در نظامی زندگی کنند که تمام روابط آن الهی باشد و نه تنها روابط انسان‌ها با یکدیگر موجب غفلت نگردد که سراسر آن روابط موجب ارتباط با خداوند شود.

سر رشتة عزّت حقیقی

خداوند می‌فرماید: «مَن کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعًا...»[18] ای انسان‌ها! هرکس طالب عزّت است، تمام عزّت از آن خدا است. حال که کسی فهمید مقام عزّت از آن حق است، به دنبال رشته‌ای می‌گردد تا این عزّت را در جان خود پدید آورد و در نتیجه متوجّه وجود مقدس امام زمان می‌شود.

 

انتظار فرج و آثار آن

در بحث اخیر یعنی بحث «انتظار فرج و آثار آن» محور اصلیِ عرض بنده، بررسی شرایطی است که منجر به جلب نظر مبارک امام عصر به قلب ما انسان‌ها می‌شود.

برکات تأثیر نظر امام عصر

تنها کافی است امام معصوم به ما نظری کند تا میل‌های ما راست شود و عمل‌هایی که منطبق با میل‌های راست است از ما صادر شود، چون اولاً: آن ذوات مقدس مقامشان مقام واسطة فیض است و سبب متصل بین ارض و سماء می‌باشند و لذا در تمام مراتب وجود قدرتِ تصرف دارند. ثانیاً: جان آن‌ها عین عصمت است، و لذا به هر کجی که برخورد کنند آن را راست می‌کنند.

اصلاحی، فوق کتاب و درس

در کتاب نهایتاً نوشته شده دنیا را نخواهید، ما خودمان می‌دانیم که نباید حب دنیا داشته باشیم اما طالب دنیا هستیم. در دستورات اخلاقی توصیه شده است که باید در عبادات حضور قلب داشته باشید، این‌ها را همه می‌خوانیم و می‌دانیم، ولی این «دانایی‌ها» نسبت به این مطالب، غیر از «دارایی» است که بتوانیم دارای چنین صفاتی شویم. باید راهی باشد که از طریق آن، انسان معصومی -که نمایش بالفعل همة خوبی‌هاست- به کمک نظر مبارکش کار ما را درست کند.

امام  عامل به ثمر رسیدن هر انسان

اگر امام‌زمان به کسی نظر کند، مبادی میلش را عوض می‌کند، یعنی آن شخص پس از نظر مبارک امام زمان از عالم حیوانی خارج می‌شود، و چون نور انسانِ کامل بر قلبش خورد، دیگر انسان‌گونه زندگی می‌کند. بر اساس همین مبانی است که عرض می‌کنم دلی که بتواند نظر امام‌زمان را جلب کند این دل اعمال و رفتارش راست می‌شود . هرکسی - مسلمان یا غیر مسلمان، شیعه یا غیرشیعه - به جایی رسید، براساس نظر مبارک انسان کامل به آن مقام رسیده است.

عوامل جلب نظر امام عصر

«عقاید باطل»، «اخلاق رذیله» مانع توجه و تجلی نظر مبارک امام است. البته از همه مهم‌تر عقاید باطل است، از اعتقاد ناصحیح به سیر تاریخی انبیاء گرفته تا عدم اعتقاد به حقانیت ولایت علی. در مقام امام نشاطی فوق همه نشاط‌های دنیایی هست، امام به حق شاد است، پس ابتدا باید از نشاط‌های دروغین دل برکنیم و به امید نشاط حقیقی، راه جلب نظر مبارک امام را -که دارای نشاط اصلی است- پیدا کنیم.

معنی و جایگاه فرج

نبی اکرم می‌فرماید: «اَفضَلُ العِبادَةِ اِنتِظارُ الفَرَج»[19]منظور از فرج در روایت، صِرفاً ظهور نیست، چون ظهور مقدس حضرت برای هرکس موجب فرج نیست. فرج یعنی «گشایش جان به سوی عالم غیب». اگر امام‌زمان ظهور کند، از کسی که به فرج فکر نکرده باشد مشکلی حل نمی‌شود. فرج را با ظهور یکی ندانیم، هر چند کامل‌ترین فرج برای مؤمنین، ظهور مبارک آن حضرت است.

فرج و طلوع تمام نورها

نگاهی که انسان بتواند تمام نورها و چشمه‌های عالم را در خودش زنده ببیند با فرج امام ‌زمان حاصل می‌شود. و این فرج، با «انتظارِ به فرج» حل می‌شود و انتظار در فرهنگ مهدویت، یعنی انصراف قلب از عوامل عادی به عوامل متعالی. صِرف انتظار فرج خودش یک نحوه گشایش است. همه امامان به عشق فرج امام‌زمان می‌گریستند، و خود این عشق به فرج، موجب سیر به سوی حقایقی بود که به دنبال آن بودند.

عوامل محرومیت از فرج

انتظار فرج عبارت است از برنامه‌ریزی اساسی در عقاید و رفتار، جهت جلب نظر امام‌زمان، به لطف و کرم خداوند، که در نتیجه نظر آن حضرت، تمایل انسان به سوی خواسته‌هایی که عامل انسان شدن او است، سیر می‌کند. بنابراین هرکاری که مانع جلب نظر امام به قلب انسان ‌شود و شور و نشاط قلب را نسبت به انسان‌شدن از بین ببرد، آن کار، کار شیطانی است. انسانی که گرفتار زینت‌های زندگی دنیوی است، هرگز فرجی نصیب او نمی‌گردد، چون با مشغول کردن قلب خود به ظاهر دنیا، راه فرج را به روی خود بسته است، زیرا توجه او به‌جای جنبة نورانی عالم، به جنبة ظلمانی عالم دوخته شده است. باید اولاً: از یاد خدا در خلوت‌هایمان محروم نمانیم و خلوت‌هایمان را با دنیا و یاد آن پر نکنیم، ثانیاً: از معارفی که انسان را برای نظر امام مهیّا می‌کند غافل نشویم.

دعای ندبه، زمینة تحقق فرهنگ امام‌زمان

این دعا یک دایرة‌المعارف کامل از معارف شیعه می‌باشد. در این دعا پس از مقدمات دقیق آن، مطلب به این‌جا می‌رسد که می‌گویی: «أَیْنَ الْحَسَنُ أَیْنَ الْحُسَیْنُ؟» با طرح این فراز؛ جهت روح خود را در فضایی‌ می‌بری که باید به دنبال حاکمیت امامان معصوم در جامعه باشی. این مطلب را اظهار می‌کنی برای این‌که قلب خود را از طریق ارتباط با امام‌زمان و چگونگی انتظاری که آن قلب باید داشته باشد، جهت دهی.

سنت گزینش اولیاء

در ابتدای دعای ندبه، متذکر یکی از سنت‌های خاص خدا می‌شوی. یعنی سنت گزینش اولیای خاص، و اعطای کمالات خاص به آن‌ها برای خالص‌کردن بشریت. می‌گویی: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیما اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَى مَا جَرَى بِهِ قَضَاؤُکَ فِی أَوْلِیَائِکَ الَّذِینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ وَ دِینِکَ ...» حمد بر پروردگار عالَم و صلوات بر محمد و آل او، خدایا! حمد تو را به جهت برنامه‌ای که در بین اولیاء خودت جاری نمودی، اولیایی که برای خود و دین خود برگزیدی. این فراز سنت گزینش انبیاء و اولیاء را متذکر می‌شود و بعد از طرح مسأله ولایت، جریان انحراف از مسیر اصلی ولایت را گوشزد می‌نماید و متذکر می‌شود که این تیرگی پایدار نیست و لذا شیعه در آن دعا به این فراز می‌رسد که عرضه می‌دارد: «أَیْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ» کجاست آن کسی که زمینه نابودی ریشه ظالمان را فراهم می‌کند، و آماده شده است برای ریشه‌کن‌کردن ظلم. تأکید بنده در این فراز این است که اگر می‌خواهیم امام‌زمان‌ به قلبمان نظر کنند باید خواسته‌هایمان این‌هایی بشود که در دعای ندبه در رابطه با وجود مقدس حضرت مدّ نظراست.

موانع ظهور حق در جامعه

در ادامة دعای ندبه عرضه می‌داری: «أَیْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ» کجاست همو که امید است ظلم و ستم و دشمنی را از بین ببرد؟ حق در دو جا تجلی پیدا می‌کند: یکی در قلب انسانی که از معصیت خدا فاصله گرفته و مفتخر به اُنس با محبوب خود شده است و یکی هم در جامعه‌ای که عاری از ظلم و پُر از عدالت شده است. مگر می‌شود اجتماع بشری و جامعه انسانی به تجلی کامل حق یعنی به بلوغ حقیقی خود نرسد؟[20] و لذا در راستای چنین شعور و بصیرتی است که ناله سر می‌دهی: «أَیْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ»

زندگی زیبا در پرتو خواستن های امام‌زمانی

عملاً انسان‌ها با غفلت از فرج امام زمان‌ معنی بودنشان را از دست می‌دهند و دیگر نمی‌توانند به اهداف انسانی دل ببندند، تا انسان بمانند. باید خواست ما همین فرازهای دعای ندبه باشد. و با دقت کامل متوجه شویم کسی که با غفلت از این خواست‌ها و تمنیات همین حالا با امام‌زمان‌ زندگی نمی‌کند، با ظلمات غرب زندگی می‌کند، چون امامش را گم کرده است و در نتیجه در یک بی‌آرمانیِ پوچ و خسته‌کننده به‌سر می‌برد.

منطقی‌ترین آرمان

در راستای توجه به آرمان بلند بشری است که ناله سر می‌دهی: «أَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیَاءِ الْکِتَابِ وَ حُدُودِهِ» کجاست آن آرمان و آرزوی انسان‌ها که بیاید و کتاب خدا و حدود الهی را احیاء کند. از این خواستمان یک لحظه هم منصرف نمی‌شویم، چون در آن صورت از خودِ آرمانی‌مان منصرف شده‌ایم.

«أَیْنَ مُحْیِی مَعَالِمِ الدِّینِ وَ أَهْلِهِ» کجاست آن کسی که عامل احیاء آثار دین و حیات اهل دین و مؤمنان است. «معالم» یعنی وسیله‌ای که شخصیت چیزی را نشان می‌دهد. در این فراز می‌گویی کجاست آن آقایی که معالم و مشخصه‌های دین و دینداران را زنده می‌گرداند و فضایی به‌وجود می‌آورد که در آن فضا، نفاق نمی‌تواند خود را زیر پوشش دین پنهان کند. باز در وصف آن حضرت ناله سر می‌دهی که: «أَیْنَ قَاصِمُ شَوْکَةِ الْمُعْتَدِینَ» کجاست آن کسی‌که شوکت تجاوزکاران را درهم می‌شکند. اولاً: طلب ما چنین طلبی است و با چنین طلبی به امام زمانمان نزدیک می‌شویم، ثانیاً: به اندازه‌ای که با چنین طلبی به امام زمان نزدیک شویم. آن حضرت در همین امروزِ ما نقش خود را ظاهر می‌کنند، در واقع توجه به این فرازهای دعای ندبه، توجه به بودن حقیقی خودمان است، تا در منجلاب روزمرّگی‌ها فرو نرویم و نور فرج مقدس آن حضرت را در قلب و جامعة خود جاری نماییم.

آرزوی حقیقی

«أَیْنَ هَادِمُ أَبْنِیَةِ الشِّرْکِ وَ النِّفَاقِ» کجاست منهدم‌کنندة بناهای شرک و نفاق؟ باید میل و خواستة دل ما این باشد که؛ آن دل، منتظر آقایی است که پایه‌ها و ستون‌های شرک و نفاق را منهدم می‌سازد و ریشه شرک و نفاق را از بُن می‌کند و نباید از این میل یک لحظه غفلت شود.[21]

«أَیْنَ مُبِیدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْیَانِ وَ الطُّغْیَانِ» کجاست او ‌که اهل فسق و تجاوز، و اهل طغیان، در مقابل حکم خدا را، محو و نابود می‌کند؟ تا بستر تعالی بشر فراهم شود. عملاً با اعتقاد به این جمله اولاً: فسق و عصیان و طغیان بشر امروز نمی‌تواند رنگ خود را به شما بزند و به رسمیت شناخته شود. ثانیاً: صِرف توجه به چنین آینده‌ای که در آن فسق و عصیان در مقابل حکم خدا ریشه‌کن خواهد شد، موجب تجلی انوار آن شرایط در زندگی ما خواهد گشت. در ادامة دعا می‌گویی:

«أَیْنَ حَاصِدُ فُرُوعِ الْغَیِّ وَ الشِّقَاقِ» کجاست آن کسی که شاخه‌های گمراهی و سرکشی و اختلاف را دِرو و ریشه‌کن می‌کند؟ شقاق به معنی تکه‌تکه‌کردن دین و جامعة دینداران و شقیّ هم چون خود را از دین جدا و شقه می‌کند بدبخت می‌شود.

دولت الهی

«أَیْنَ طَامِسُ آثَارِ الزَّیْغِ وَ الْأَهْوَاءِ» کجاست آن‌که آثار انحراف و هواهای نفسانی را نابود می‌کند؟ انسان باید از انحراف در دین و از رونقِ بازار هوس، متنفر باشد و شما با این جمله از دعا عملاً تنفر خودتان را اظهار می‌دارید. کسی که بگوید خوب است دولت کمی هم به هوس اهل دنیا برسد و با میل‌های آنها کنار بیاید، امام‌زمانی نیست.

ارتباط با امام عصر

«أَیْنَ قَاطِعُ حَبَائِلِ الْکِذْبِ وَ الافْتِرَاءِ» کجاست قطع کننده ریسمان‌های دروغ و افترا؟ می‌گوید: خدایا من شرایطی بالاتر از شرایط موجودِ فعلی در عالم را انتظار می‌کشم وضع موجودِ فرهنگ بشری سراسر عبارت است از اعتقادات دروغ و نسبت‌های غیر واقعی، چیزهایی را گمان می‌کنند وجود داردکه اصلاً موجود نیست وکسانی را بزرگ می‌شمارند که اصلاً بزرگ نیستند. ابتدا باید بحث‌های معرفتی و نظری که دربارة وجود حضرت است، برای همة ما حل شود، و سپس نظرها به سوی آن حضرت جلب گردد و با آمادگی‌های عقیدتی و اخلاقی زمینة ارتباط برقرار شود.

چگونگی ارتباط با مقام امام عصر

امام‌زمان مقامشان مقام عصمت است و کسی می‌تواند با آن مقام تماس بگیرد که انتخاب‌هایش در راستای مقام عصمت باشد. آری! اولاً: باید در راستای عصمت باشید، یعنی عزم و همت‌تان این باشد که می‌خواهید تمام نقص‌ها وضعف‌هایی که موجب عدم رضایت پروردگار است، از خود دور کنید. ثانیاً: عنایت داشته باشید از هر بعدی که معصوم شویم و به هر اندازه‌ای که در راه عصمت قدم برداریم، به همان اندازه می‌توانیم با نظری از نظرات مبارک حضرت تماس بگیریم.

برای چه می‌خواهی امام را ببینی؟

«بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخْلُ مِنَّا» جانم فدایت، تو آن غایبی هستی که از ما فاصله نگرفته است. از این‌جا معاشقه با امام شروع می‌شود و فرازهایی را که با «بِنَفْسی» شروع می‌شود، پیش می‌کشی و سپس همدردی با امام به میان می‌آید، مبنی بر این‌که برای من بدون تو در جهان به‌سربردن سخت است تا می‌رسی به این فراز که دست نیاز به سوی حضرت پروردگار دراز می‌کنی و می‌گویی:

«فَأَغِثْ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ عُبَیْدَکَ الْمُبْتَلَى» ای خدایی که فریادرس هر تقاضامندی، به فریاد بندة گرفتارت برس. اول باید بفهمیم که در رابطه با وجود مقدس امام زمان، چه کاری می‌خواهیم انجام دهیم و چه بهره‌هایی می‌توانیم از ایشان ببریم. مسلّم زندگی بدون امام‌زمان به هیچ دردی نمی‌خورد، اما برای امام‌زمان‌شناسی، ابتدا امام‌شناسی نیاز است.

غفلت از فضای ارتباط با امام عصر

وقتی می‌گویی: «وَ أَرِهِ سَیِّدَهُ یَا شَدِیدَ الْقُوَى» خدایا امام و سرور این بندة مبتلا به دوری امامش را به او نشان بده. در واقع تقاضا می‌کنی؛ اولاً: نجوای امامش را به آن بنده برسان، تا کجی‌هایش راست شود، ثانیاً: کمی شدیدتر، سخن امامش را به این بندة مبتلا به دوری از امام، برسان تا قلبش پر از نور معرفت به امام شود. ثالثاً: بتواند ارتباط معنوی با حضرت برقرار کند و بعد از این ،آری جمال پرجلالشان را هم در ظاهر ببیند. اگر قصد شما از رؤیت امام، رؤیت ظاهر ایشان باشد، از خیلی چیزها غافل می‌شوید چون اولاً: برای طرف خیلی کار ساز نیست. ثانیاً: ممکن است عُجْب و غرور برای طرف به همراه بیاورد. ثالثاً: از معرفت به امام غفلت می‌شود.

همیشگی فرج برای اهلش

حضرت یک ظهور تامّ نهایی دارند که إن‌شاءالله هرچه زودتر به لطف خداوند امیدواریم محقق شود. ولی شما درِ قلبتان را باز کنید امام‌زمان را همین حالا در قلب خود دارید و این فرجی است که همیشه برای اهلش موجود است.

نظر امام عصر در هر صبح

با دعاهایی که شیعه به برکت اهل بیت دارد همواره عطش قلبش را نسبت به وجود مقدس امام زمان زنده نگه می‌دارد، این است که هر روز بعد از نماز صبح زیارت حضرت را می‌خوانید. چنین آدمی که هر روز صبح بر این عهد، آن هم با معرفت لازم مداومت کند، آیا می‌شود امام‌زمان همین حالا به او توجه نکنند؟

نور وجود امام ؛ بستر اقامة حق

در فرازهای آخرِ دعای ندبه عرضه می‌داری: «اَللَّهُمَّ وَ أَقِمْ بِهِ‌ الْحَقَّ وَ أَدْحِضْ بِهِ‌ الْبَاطِلَ» خدایا! به ‌وسیلة امام‌زمان حق را اقامه و باطل را نابود گردان. قیام به حق و نابودی باطل وقتی به معنی تمام کلمه محقق می‌شودکه آن عزیز درصحنه باشد و انوار خاص آن حضرت کمک‌رسان گردد.

 

فرج حتمی‌ترین حادثه در انتهای تاریخ

کشف اسرار عالم در فهم چگونگی ظهور

همان‌طور که اسلام حامل اَسرارِهمة ادیان و همة افکارِ عالم است، فهم امام‌زمان و ظهور آن حضرت در انتهایی‌ترین مرتبة عالم، کلید فهم بسیاری از حقایق عالم است.

مقابله با حوادث حتمی‌الوقوع، محال است

از آنچه حتمی‌الوقوع است و از سنن الهی است نمی‌توان‌ جلوگیری کرد، ولی می‌توان با آن هماهنگ شد و به برکات هماهنگی با سنن الهی نایل گشت، و یا با آن هماهنگ نشد و عملاً اراده‌های خود را در مسیری که نباید صرف کرد ضایع کنیم و به پوچی و بی‌ثمری برسیم. به ادلّة عقلی و نقلی؛ ظهور حضرت‌حجت از سنخ سنن حتمی‌الوقوع است، مثل قیامت.

تحقق ظهور و تحقق هدف خلقت

یکی از حوادثی که معنی حقیقی حیات زمینی است، و محال است محقق نشود، ظهور حضرت مهدی است. چرا که با ظهور آن حضرت، هدف حقیقی خلقتِ زمین روشن می‌شود و عبودیت و عدالت به ظهور نهایی خود می‌رسد، و لذا وقوع چنین شرایطی حتمی است و جزء لاینفک زندگی زمینی بشر است.

معنی عدالت و امنیت در آخرالزمان

انسان‌ها در آن زمان تمام تناسباتشان با نور ولایت آن حضرت متناسب است و از این جهت است که آن عدالت حتمی‌الوقوع است و تا چنین عدالتی واقع نشود، عالَم و آدم به ثمرة خود نرسیده‌اند. حیات طیّبة مهدویّت، امنیت از خطراتی بسیار مهم‌تر از خطرات جسمانی است. نور ولایت ولیّ‌‌الله جهان را از مخاطرات ولایت شیطانی و کفر و استکبار، مصون می‌دارد و دولت اَمن که همان کلمة توحید است حاکم می‌شود، و این است آن امنیت که حتماً باید جهان به آن برسد و گرنه عالَم و آدم به ثمرة خود نرسیده است.

معنی تاریخ

ظهور امام‌زمان تمام معنی تاریخ است. معنی عالم به ظهور مدیریتِ با معنی‌ترین انسان در همة ابعاد انسانی در نهایت تاریخ است و علاوه بر روایاتی که در این باره وجود دارد و البته بالاترین معارف هم در همین روایات است، عقلمان هم به این‌جا می‌رسد که مسلّم خداوند عالی‌ترین نحوه نمایش انسان و انسانیت را به صحنه می‌آورد تا تاریخ بشر را به معنای حقیقی خود برساند.

هدف خلقت؛ نمایش انسان کامل است

درست است که امام ‌باقر و امام‌ صادق و سایر ائمه عالی‌ترین انسان‌ها هستند ولی شرایط ظهورِ مراتب عالیة آن ذوات مقدس در زمان حیات آنها فراهم نبود، از طرفی مراتب این ذوات مقدس باید با عالی‌ترین ابعاد خود ظهور کند تا خدای حکیم هدف نهایی خلقت را نمایش دهد. مسلّماً این فقط در شرایط آخرالزمان محقق می‌شود.

آخرالزمان؛ ابتدای تاریخ حقیقی بشر

طبق روایات در آخرالزمان فقط چهل‌و‌چهار هزارسال امیرالمؤمنین حکومت می‌کنند[22]. پس آخرالزمان ابتدای نمایش زیباترین جلوه حیات زمینی است. آخرالزمان نه آخر عمر زمین، بلکه به معنی آخرین مرحلة تکاملی حیات زمینی انسان می‌باشد که مسلّم عالی‌ترین شکل حیات نیز هست، چرا که خداوند در آن شرایط به دور از هر شرکی پرستیده می‌شود.

زنده‌ترین مکتب‌ها و زنده‌ترین انسان‌ها

تنها کسانی زنده‌ و به‌واقع موفقند، که دائم خودشان را در حضور امام و در آرزوی ظهور امام قرار بدهند. اگر کسی تمام دلش توجه به حضور امام معصوم نباشد و تمام آرزویش به ظهور امام معصوم - به آن صورتی که در معارف شیعه است- نباشد، هنوز در نیمة راه است. خود ائمه هم امیدشان به ظهور نهایی حضرت بقیة‌الله اعظم است. امام‌صادق می‌فرمایند: «لَوْ اَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ اَیّامَ حَیاتی»[23] یعنی اگر او را درک کنم تمام عمر در خدمتش خواهم بود. انتظار؛ نشانة حیات است و عامل ادامة راه، امام و امت هر دو منتظرند، امام در انتظار به‌سر می‌برد و چشم به‌راه فرشتة حق است که سر برسد و دستور قیام بدهد و او را به ظهور فرا خواند و انقلابی عظیم در زندگی بشر به‌وجود آورد، و امت نیز منتظر چنین قیامی است که جواب نیاز اساسی فطرت خود را بدهد و به افق‌های گمشده خود دست یابد.

تقدّم و تأخّر ظهور

این ظهورِ حتمی، عقب و جلو می‌افتد و تقدم و تأخر دارد اما منتفی نمی‌شود. وقتی متوجه شدیم چنین حقیقت بزرگی در انتهای تاریخ واقع می‌شود - که در واقع باید گفت در آن زمان که ابتدای تاریخ است واقع خواهد شد- باید تکلیف خودمان را نسبت به آن ظهور عظیم روشن کنیم، نه این‌که به فکر جلوگیری آن باشیم. به اندازه‌ای که جامعه آمادة پذیرش حضرت باشد، ظهور زودتر محقق می‌شود و یا چنان‌چه جامعه شایستگی لازم را در خود به‌وجود نیاورد، ظهور به تأخیر می‌افتد. چنان‌چه خود حضرت صاحب‌الامر از شیعیان خود گله‌مند‌اند که کارهای آن‌ها موجب تأخیر ظهور منور آن حضرت شد. شرط تقدم ظهور، همدلی شیعیان نسبت به عهد با اهل‌البیت است. ظهور یک حقیقت تشکیکی است و امکان دارد جلوه‌هایی از آن تجلی کند، ولی جلوة تامّ و تمام آن به تأخیر بیفتد.

امام‌زمان همیشه باید حاضر باشند

حضرت رسول می‌فرمایند: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مِیْتَةً جاهِلِیَّةً »[24] اگر کسی بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است. این ‌روایت حداقل ما را به دو ‌نکتة اساسی راهنمایی می‌کند. اولاً: باید تا قیام ‌قیامت امام ‌زمانی باشد. ثانیاً: این امام‌زمان باید جدای از شخصیت فردی‌اش، یک مقامی داشته باشد که با شناخت آن مقام، دین‌داریِ ما برای ما معنای واقعی پیدا می‌کند. طبق این روایت انسان باید به جایگاه امام زنده و ظاهر در نظام هستی معرفت پیدا کند،‌تا معنی ظهور حتمی‌الوقوع آن حضرت برایش روشن‌تر شود.

شناخت امام‌زمان دریچة ارتباط با پیامبر و سایر ائمه

این روایت می‌خواهد بگوید: باید به امام زنده و حاضر معرفت پیدا کنیم تا از مرگ جاهلیت برهیم. چونکه امام زنده صاحب ولایت مطلقه فعلیه است و قادر بر افاضات انوار ملکوتی بر قلب مومنین است و هم اوست که مُصَیطِر عالَم است و پیروی از دستورات و سنن پیامبر و یا امامی که شهید شده باشد، بدون امامی که حی و حاضر باشد مثمر ثمر نیست. در واقع طبق این حدیث؛ پیامبر می‌فرمایند که تا من هستم از من بهره می‌برید ولی اگر من رفتم و امام زمان خودتان را نشناختید، از من هم دیگر نمی‌توانید بهره بگیرید.

غایب؛ امّا فعّال

اولیاء غیبی که رئیس و قطب و اصل همة آنها امام زمان هستند، طوری در عالم هستند که عدم حضور ظاهری آن‌ها مساوی عدم فعالیت آن‌ها نیست. درست است که وقتی به وجود غیبی امام‌زمان نظر می‌کنیم، یقیناً حضرت دارند دنیا را می‌گردانند ، هیچ شکی هم نیست، و برکت و اعتقاد و توجه به امام‌زمانِ غایب هم فوق‌العاده زیاد است و موجب می‌شود راه گم نشود. اما آخرش باید بدانیم که در حال حاضر در یک خسارت بزرگی به‌سر می‌بریم که حضرت بقیة‌الله این امام عزیز، ظاهر نیستند. خود وجود مقدس امام برکاتی دارند که تا خودشان نیایند، آن برکات محقق نمی‌شود. پس اولاً: حیات حقیقی ما در رابطه با وجود مقدس امام زمان محقق می‌شود. حالا در زمان غیبت باید هر چه بیشتر بتوانیم با اماممان ارتباط برقرار کنیم، و مواظب باشیم آن ارتباط را از دست ندهیم. ثانیاً: یک ارتباط نابی فوق این ارتباط‌های عادی هست که باید آن را به لطف خدا با ظهور حضرت به‌دست آوریم.

یگانه شدن عالَم کبیر با عالَم صغیر

حاکمیت امام‌زمان بر جهان، یعنی یگانه شدن عالَم کبیر یا جهان هستی با عالم صغیر یعنی انسان کامل و در چنین شرایطی است که هدف خلقت هستی، به فعلیت خودش دست می‌یابد. عالَم کبیر در کثرت است و عالَم صغیر در وحدت، وقتی عالم صغیر یعنی انسان کامل، بر عالم کبیر، یعنی جهان، احاطة کامل پیدا کند، روح جهان، بر جسد جهان، به تمامه احاطه یافته است و زندگی زمینی معنی خود را یافته و چنین تحققی حتمی است.

 

نظام احسن و آخرالزمان

لوازم اعتقاد به حکمت خداوند

قدم اوّل در راه دینداری، این است که انسان متوجه شود عالَم؛ خدای حکیمی دارد، و حکمت او اقتضاء می‌کند مخلوقاتش بی‌هدف نباشند. حال اگر کسی این قدم را درست برداشت، سؤالی برایش به‌وجود می‌آید که اگر خدای حکیم بخواهد ما را به ‌هدف مورد نیازمان برساند و راهنمایی‌ کند، چگونه این کار را انجام می‌دهد؟ این‌جاست که خداوند؛ انبیاء را به انسان معرفی می‌کند. بعد از نبی سلسله‌ای از معصومین هستند، بنابراین میوة خدایابی، نبوّت‌یابی خواهد بود و میوة نبیّ‌‌یابی، امام‌یابی است.

امامت، بستر ظهور اسرار شریعت

این‌که ائمه می‌فرمایند: «هرکس عارف به حق ما باشد و به زیارت ما بیاید مثل این است که در راه خدا در خون خودش غلطیده است»،[25] مشخص می‌کند که سیر در معرفت به مقام امام، مقام فنای انسان را پدید می‌آورد که همان شهادت حقیقی است. اگر با آمدن شریعت اسلام، هدایت به صورت نبوت، دیگر به کمال خود رسید، پس رحمتِ بعد از نبوّت در لباس هدایت از طریق امام معصوم ظهور می‌کند و با توجه به زمینه‌ای که نبوتِ آن نبیّ به‌وجود آورده، رحمت‌های ظریف‌تر و عمیق‌تری را به بشر می‌رساند. پیامبر به عنوان نبوّتشان، مکتب می‌آورند و امام به اعتبار امامتشان، باطن مکتب را ظاهر می‌کنند، امامت؛ باطن نبوت است.

ادامة رحمتِ هدایت توسط امام معصوم

در راه دینداریِ واقعی نمی‌توان بدون ادامة رحمت واسعة خدا، و صرفاً به کمک کتاب خداوند، موفق شد، و نمی‌شود رحمت هدایت که از طریق اولین پیامبر شروع شد، از طریق چشمة پیامبران دیگر و یا وصیّ آن پیامبران، یعنی امام معصوم ادامه نیابد، زیرا که آن رحمت واسعه که در واقع جنبه‌های باطن شریعت است و توجه بیشتر به عمق شریعت، چیزی نیست که غیر از امام معصوم کس دیگری بتواند آن را دریافت کند و ارائه دهد.

شرط ظهور چهرة نهایی اسلام

اسلام اگر بخواهد خودش را در تمام ابعاد نشان دهد، سه چیز نیاز است؛ اوّلاً: خود اسلام به عنوان دستور‌العمل با تمام کلماتش در صحنه باشد، که بحمدالله هست. ثانیاً: حاکمیت امام معصوم واقع شود، چون در حاکمیت امام معصوم که آگاه به ظاهر و باطن قرآن است، اسلام خودش را نشان می‌دهد. ثالثاً: مردم آمادگی و ظرفیت پذیرش رحمت برتر را داشته باشند

لازمة نظام اَحسن الهی

نظام اَحسن، یعنی نظامی که حکیمی قادر آن را ایجاد کند و لذا هیچ نیازی را در آن نظام بی‌جواب نمی‌گذارد. لازمة نظام اَحسن این است که آرمان‌های بزرگی که زمین ظرفیت تحقق آن‌ها را در خود دارد، در آن محقق بشود، حال با توجه به این‌که نظام عالم، نظام اَحسن است، مسلّم بر روی زمین عمیقترین و سرّی‌ترین حقایق آرمانی به صحنه می‌آید. به عبارت دیگر در نظام اَحسن، حتماً زمینة ظهور عالی‌ترین فکر و عالی‌ترین انسان و عالی‌ترین نحوة ادارة جامعه، برنامه‌ریزی‌شده است. حال برای تحقق چنین شرایطی باید اوّلاً؛ امامِ معصوم حیّ و حاضر موجود باشد، ثانیاً؛ حاکمیت و تدبیر جامعه در اختیار او باشد، ثالثاً؛ کامل‌ترین دین، یعنی اسلام هم از طرف خداوند به بشر رسیده باشد.

ظرفیت زمین و عالی‌ترین آرمان

در نظام اَحسن که توسط قادری حکیم ایجاد شده است، حتماً زمین ظرفیتی برای عالی‌ترین آرمان‌ها دارد و لذا انتظاری که شیعه می‌گوید، یک انتظار خیالاتی نیست، بلکه یک سخن دقیق و عمیق و منطقی است. خداوند به جهان ظرفیت تحقق آن نظام آرمانی را داده است و آن را نیز به بشر پیشنهاد کرده است، حالا بشر اگر بخواهد و در جهت تحقق آن تلاش کند، نظام اَحسن الهی را به فعلیت می‌آورد.

معنی و جایگاه انتظار فرج

سلمان«رحمة‌الله‌علیه» اوّل فکر کرد و متوجه خدای حکیم و نظام اَحسن عالم شد و دید شایستة چنین خدایی نیست که انسان‌ها را به عالی‌ترین شکل زندگی - که تمام ابعاد روحانی انسان هدایت شود- نرساند و لذا باید از خدا چنین انتظاری داشت و منتظر بود تا زیباترین شکل زندگی را پیشنهاد کند و این را انتظار فرج می‌گویند. فرج و گشایش برای کسی که انتظار فرج از خدا دارد، یک سنّت الهی است، پس اگر شما به مقام طلب و انتظار جامعه آرمانی رسیدید، دیگر بقیه‌اش را خود خدا شروع می‌کند.

شرط تحقق جامعه آرمانی

تحقق جامعه آرمانی دو شرط دارد: یکی ایمان داشتن به خدای حکیمی که او نظام اَحسنی را ایجاد می‌کند که عالی‌ترین فکر و عالی‌ترین اجتماع را دربردارد. شرط دوم برای تحقق فرج و ظهور جامعه آرمانی این است که باید به اعمالی که جهت آماده‌شدنِ بستر آن جامعه است، دست بزنید باید بستر ظهور آن جامعه‌ را فراهم کنید و به واقع به دنبال این باشید که عالَم شما بقیةاللهی شود.[26]

نظام اَحسن الهی و انتظار جامعه آرمانی

وقتی به نور علم تا این‌جا آمدید که خالق هستی خدای حکیم است و خدای حکیم هیچ گرایش و میلی را بی‌جواب نمی‌گذارد، پس اگر ما چنین انتظاری را از خدا داشتیم که خودش، خودش را به ما بشناساند و گفتیم: (اَللّهُمَّ عَرّفْنی نَفْسَک)، این انتظارِ منطقی حتماً به فرج مخصوص به همین انتظار می‌رسد و لذا نور خودش را در قلب ما متجلی می‌کند. حالا هم که میل دارید جامعة ایده‌آلی داشته باشید تا پاک‌ترین انسان به کمک کامل‌ترین دین، تمام روابط انسانی را تنظیم کند، می‌فرماید این را هم در متن تاریخ شما گذارده‌ام، باید برنامة تحقق آن را پی‌ریزی کنید.

حاکمیت آرمانی، لازمة نظام اَحسن الهی

وقتی می‌دانیم ظالمان جهان را نمی‌توانیم با اخلاق فردی و نصیحت، کنترل کنیم و نظام جهان با چنین وضعی که حاکمان ظالم فرمان می‌رانند- اَحسن نیست و باید در زمین حاکمیتی آرمانی و ایده‌آل باشد، تا ظالمان جهان با اسلحه‌های مخوفشان اینچنین جولان ندهند. گسیل نیروهای نظامی برای مقابله با دشمن، که توسط حضرت‌ صاحب‌الامر صورت می‌گیرد و روایات ما از آن خبر می‌دهند، و یا تسخیر منطقه‌ای خاص مثل مکه یا کوفه توسط آن حضرت[27] دلیل روشنی است که نمی‌شود اسلام را با حاکمیت هرکسی محقق کرد.

مدرنیته؛ ظلمات آخرالزمان

همچنان که مستحضرید و روایات متعدد گواه‌اند؛ در آخرالزمان یک ظلمت شدید در صحنه است و یک نور فوق‌العاده. شرایطی که فرهنگ مدرنیته به‌وجود آورده همان ظلمات آخرالزمان است، به طوری که توسط این فرهنگ، ظلمْ جهان‌گیر شده و تمام نحوه‌‌های ظلم به فعلیت رسیده است.

نجات از هوش شیطانی

همچنان‌که فرهنگ ظلمتِ آخر‌الزمانی، انسان‌ها را به افرادی تبدیل می‌کند که به هیچ اتفاق و حیات جدیدی نمی‌اندیشند و انسان در آن شرایط به پوچی و بی‌ثمری می‌رسد، فرهنگ انتظار - از طریق اسلام نسخ‌ نشده-[28] انسان‌ها را از هوش شیطانی به حرکتی معنوی و انقلاب‌ساز تبدیل می‌نماید، تا همه حجاب‌ها را بدراند، و با نظر به وضعِ آرمانی موعود -که بزرگ‌ترین هدیة خداست- از حجاب وضع موجود که پیشنهاد شیطان است، خود و جامعه خود را خارج می‌کند. اسلامِ نسخ‌نایافته عرض کردم، چرا که اوّلاً؛ به غیر از اسلام برای مقابله با مدرنیته، به هیچ مکتبی نمی‌شود امید داشت و فرهنگ انتظار از طریق اسلام فقط محقق می‌شود، چون بقیه ادیان نسخ‌ شده‌اند، ثانیاً؛ از طریق اسلامی که نسخ‌نایافته باشد می‌توان به این مهم دست یافت، و آن اسلامی است که ما آن را اسلامِ امام خمینی«رحمة‌الله‌علیه» می‌دانیم.

شرایط رفع همة حجاب‌ها

هیچ وقت در طول تاریخ، ظلمات این‌چنین غلیظ در صحنه نبوده است و در قبل از ظهور فرهنگ مدرنیته، مبارزان اسلامِ نسخ‌نایافته با اندک نوری آن را می‌دراندند. فقط در فرهنگ آخرالزمان و انتظار آخرالزمان همه حجاب‌ها دریده می‌شود و این به جهت آن است که بشریت در این دوران به شرایط رفع همه حجاب‌ها می‌اندیشد، یعنی با توجه به وضع موعود می‌تواند از این ظلمات خود را برهاند. حال ممکن است برای شما سؤال شود که چگونه انتظار به وضع موعود -که بزرگ‌ترین هدیة خدا است- از حجابِ وضع موجود -که پیشنهاد شیطان است- خود و جامعه را خارج می‌کند؟! این‌جاست که شما وظیفه دارید روی طرح و تئوری مهدویت مطالعه کنید و وقت بگذارید.

انقلاب اسلامی، طلوعی امیدبخش

آن‌کس که به‌واقع ادامه وضع موعود را می‌شناسد و فلسفه تحقق آن را می‌داند، نه‌تنها آدمِ آرزو زده‌ای نیست، بلکه متوجه واقعیات مهمّ تاریخ است و در راستای همین واقع‌بینی است که به انقلاب اسلامی به عنوان دریچه رسیدن به وضع موعود دل می‌بندد و نه تنها به شعارها و اهداف انقلاب اسلامی امیدوار است، بلکه می‌داند ظرفیت نظام عالم بسیار بیشتر از این‌ها است. محال است کسی نظر به وضع موعود عالم داشته باشد و دریچة ظهور وضع موعود را، انقلاب اسلامی نشناسد. به‌گونه‌ای انقلاب اسلامی را ببینید که امام خمینی«رحمة‌الله‌علیه» آن را می‌دید که فرمود: «می‌خواهیم این انقلاب را به صاحب اصلی‌اش تقدیم کنیم».

توجه به موعود، عامل نجات

هر کس به وضع موعود نیندیشد و به سوی آن شتاب نگیرد، چه بخواهد و چه نخواهد تمام زندگی خود را وارد اردوگاه پذیرش وضع ظلمانیِ امروز جهان کرده است، چه به ظاهر مسلمان باشد و چه سکولار و چه بی‌دین مطلق. حضرت صاحب‌الامر فرموده‌اند: «اِنّی لَأَمانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ کَمَا اَنَّ النُّجُومَ اَمَانٌ لِأَهْلِ السَّماء»[29] من اَمانِ اهل زمین هستم، همان طور که ستارگان، اَمان اهل آسمان‌اند. آیا معنی این‌که حضرت امان اهل زمین هستند، از آن جهت نیست که توجه به ظهور آن حضرت ما را از سقوطِ ابعاد انسانی‌مان به انواع انحرافات، نجات می‌دهد؟!

راه عبور از ظلمات آخرالزمان

هرکس به میزان معرفتش نسبت به منتظَر از خطرات وضع موجود رهیده ‌است و انتظار دقیق و شدید با معرفت دقیق به وضع موعود باید همراه باشد، با انتظارهای ضعیف نمی‌توان از ‌گردنه‌های ظلمانی و غلیظ آخر‌الزمان به راحتی عبور کرد و لذا نمی‌توان به اهداف بلند دست یافت. توجه به وضع موعودی که نظام اَحسن الهی ظرفیت تحقق آن را دارد، همین حالا بسیار نجات‌دهنده است و نمی‌گذارد ما از اهداف مورد قبول خود عدول کنیم. نمونه‌اش را شما در کشور خودتان و در بسیاری از جوانانتان می‌بینید که چگونه با توجه به فرهنگ مهدویت در این ظلمات آخر‌الزمان نورانیت خود را حفظ کرده‌اند.

اهمیت شناخت روح زمانه

اگر شما شخصیت تمام مذهبی‌های این کشور را بررسی کنید، هر کدام که روحِ انقلابی‌بودن را با همان استحکام معرفتی و منطقی حفظ کرده‌اند، خود و خانواده‌شان از همه ظلمات دوران رهیده‌اند، و در غیر این صورت اگر هنوز هم فرزندانشان فاسد نشده‌اند، چون جبهة مقابله با ظلمات را انتخاب نکرده‌اند، بدانید فرو افتادن در آن فساد برای آن‌ها هنوز دیر نشده است. برای یک هوشیاری و روشنفکری واقعی نیاز است که انسان اوّلاً؛ سنت حضور وضع موعود را بشناسد، ثانیاً؛ شرایط ظهور آن را بررسی کند، ثالثاً؛ مقدماتی را که خداوند برای ظهور وضع موعود در تاریخ قرار داده است، درک کند.

انتظارهای غلط از انقلاب اسلامی

بعضی نتوانستند جایگاه انقلاب را بفهمند و با ملاک و ارزش‌های غربی خواستند انقلاب اسلامی را بررسی کنند و لذا انتظار داشتند انقلاب اسلامی یک نحوه تأیید وضع موجود باشد و از خدای حکیم همین‌قدر انتظار داشتند که ما هم در حدّ ژاپن رشد کنیم، غافل از این‌که در آن صورت نه تنها انقلاب اسلامی دریچة طلوع وضع موعود مهدی نخواهد بود، بلکه حجاب وضع موعود می‌شود. این‌ها آرام‌آرام از انقلاب فاصله گرفتند و عده‌ای از آن‌ها روبه‌روی انقلاب ایستادند و عده‌ای دیگر از همین افراد بعداً مقابله بیشتری با انقلاب می‌کنند، چون تمام ارزش‌ها را همان چیزهایی می‌دانند که فرهنگ مدرنیته ارزش می‌داند.

شرایط زندگی قدسی

آن‌هایی که می‌گویند انسان نمی‌تواند در سراسر زندگی و در روابط اجتماعی و فردی قدسی شود و قدسی زندگی کند، و با خدا در همه روابط خود ارتباط پیدا کند، خدا را آن‌طور که باید و شاید نمی‌شناسند و جایگاه خدا را در حدّ خدای خالق می‌دانند و بس، این‌ها جایگاه پیامبران را هم درست نمی‌شناسند.

پرسش و پاسخ

سوال: از کجا معلوم است که انقلاب مردم ایران همان انقلابی است که دریچة طلوع انقلاب مهدی است؟

جواب: شرایطی که به عنوان مقدمه، آرزوی ائمه و پیامبران بوده است، در اساسِ تئوریک این انقلاب محقق است و برای مطمئن‌شدن به عرض بنده لازم است به جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی نظر بفرمایید که با واقعه غدیر شروع شد غدیر همواره جای خود را در تاریخ می‌گشاید و جلو می‌رود، با انقلاب اسلامی سیرتاریخی غدیر در زمان غیبت به تمامیت خود رسید و یک قدم دیگر تا تحقق کامل غدیر باقی نمانده است. به غیر از آن صورتِ آرمانی که امام معصوم حاکم باشد، صورتی آرمانی‌تر از انقلاب اسلامی که مقدمه آن انقلاب موعود باشد، نمی‌توانیم تصور کنیم.

سؤال: وقتی موعد ظهور امام ‌زمان فرا می‌رسد ما چگونه و از کجا بفهمیم آن دوره فرا رسیده است؟

دیده آن باشد که باشد شه‌شناس

تا شناسد شاه را در هر لباس

جواب:

شما همین حالا هم اگر واقعاً بنا داشته باشید حق را بفهمید، حق به راحتی خودش را نشان می‌دهد. شواهد نشان می‌دهد شعور برای فهم حضرت مهدی در منتظران آن حضرت آن‌چنان بالا است که به خوبی او را می‌شناسند.

سؤال: چگونه می‌توان برای ظهور حضرت تلاش کرد و همواره به یاد ایشان بود؟

جواب: اساسی‌ترین وظیفة ما در حال حاضر از یک طرف عبارت است از شناختِ آنچه وضعیت موجود جهان از بشر گرفته و فرهنگ مدرنیته مانع تحقق آن گشته، و از طرف دیگر سعی در تقویت انقلاب اسلامی به عنوان زمینة ظهور حضرت مهدی است.

سؤال: عموماً دنیا و جذبه‌هایش علیه ما است و زندگی دنیایی همواره با ناکامی همراه است، آیا در آخرالزمان هم همین‌طور است؟

جواب: از یک جهت آری و از یک جهت خیر! از آن جهت ‌که دنیا را هدف خود قرار دهیم و قلب خود را مشغول دنیا کنیم، همیشه این کار بد است و هرکس گرفتار این نوع گرایش نسبت به دنیا شد، ناکام خواهد شد، ولی از این جهت ‌که در ظلمات آخرالزمان؛ فضای بین انسان‌ها فضای تقوا نیست، شرایط زمانِ ظهور حضرت درست عکس این شرایطی است که اکنون هست، چون در عالم بقیةالله همه عالم جیره‌خوار نظام مهدویت‌اند.

سؤال: آیا در زمان حضور حضرت اثری از علوم جدید مانند فیزیک و شیمی و امثال این‌ها خواهد بود؟

جواب: به نظر بنده خیر! اصلاً آن عالَم، عالَمی است که تمنای آن با تمنای بشر جدید فرق اساسی می‌کند. این تمدن با تمدنی که می‌خواهد با طبیعت رفیق باشد، فرق می‌کند و لذا ابزارهایش هم ابزارهای دیگری است.

 

ملاقات با امام زمان، خطرها و غفلت‌ها

امام زمان، عین انسانیت

با توجّه به این مقدمه که انسانیت تشکیکی است و شدت و ضعف برمی‌دارد، روشن می‌شود باید یک «عین‌الانسان» که درجه شدید انسانیت است، در عالم باشد و همة انسان‌ها که در انسانیت دارای شدّت و ضعف‌ هستند، از نظر انسانیت به آن عین انسانیت ختم ‌می‌شوند.

ظهور حقیقت انسانیت در افراد مختلف

انسانیت یک حقیقتی است که «انکشاف مطلق»ش برای انسان بسیار سخت است، امّا ظهورش در سایر انسان‌ها چیز قابل درک و پذیرفتنی است. هر چه انسان‌ها الهی‌تر باشند، به آن حقیقت و آن لطیفه روح انسانی بیشتر متصل‌اند و به اعتبار دیگر انسان‌تر‌ند، و به آن حقیقت‌الانسان نزدیک‌ترند و از او بهرة بیشتری برده‌اند.

اهمیت درک «چگونگی حضور حضرت حجت در هستی»

آن کسی که وجود امام زمان را قبول دارد ولی نمی‌داند چطور عالَم در دست قدرت آن حضرت است و معنی وجود و جایگاه آن حضرت را در هستی نمی‌داند، مثل همان کسی است که می‌گوید: «اصلاً «امام‌زمان» وجود ندارد.». موضوع چگونگی وجود حضرت بقیة‌الله یک حقیقت بزرگی است که نشناختن آن مساوی است با گمراهی در دینداری و برای شناسایی آن هم باید از خدا کمک گرفت تا استعداد شناخت آن حضرت را به ما مرحمت فرماید.

عالِم به موضوعی و جاهل به موضوعی

ممکن است کسی در موضوعی دانشمند باشد ولی در شناخت مقام امام عوام محسوب شود. امام‌زمان «کُلِّ ما سِوَی الله» است؛ یعنی هر چه مقام و کمال در هستی هست به غیر از مقام خود خدا، یک جا و به صورت واحد، در حضرت جمع است. این تعبیر را شما در نظر بگیرید، بعد می‌بینید عده‌ای می‌‌آیند مسئله را آن‌قدر ساده می‌کنند که گویا حضرت یک آدم خوبی است که ما باید صرفاً برای آن حضرت دل بسوزانیم.[30]

امام زمان؛ ظهور نهایی اسرار غیب

آدمِ مطلق، که همة جنبه‌های کمالی را دارد، جلوة جمال حضرت حق در موطن جامعیت است. انسان کامل همان است که درباره‌اش فرمود: «عَلَّمَ آدَمَ الأسماءَ کُلَّها».[31] «اَلنّهایات، تَرْجَعُ إلَی البدایات»؛[32] یعنی آن چیزی که در آخر، در «عالم عین» ظاهرمی‌شود، در «عالم غیب» در ابتدا محقق شده و به اوّلی‌ترین حقیقت در عالم غیب وصل است. حضرت پیامبر می‌فرمایند: «اَوَّلُ ما خَلَقَ اللهُ، نوری».[33] پس در عالم غیب، آن چیزی‌ که اول خلق‌می‌شود، نور وجود مقدّس پیامبر خدا است. در همان راستا آخرین پیامبر نیز همان حضرت هستند، و لذا سرّی‌ترین اسرار عالم غیب را با خود دارد و جامع‌ترین حقیقتِ در عالَم است، آن حقیقت یک ظهور به اعتبار «نبوّت» و یک ظهور به اعتبار «امامت و ولایت» دارد و لذا در عین این که خود آخرین پیامبر است، در باطن خود حامل امامت و ولایت نیز هست، امامت و ولایت، ظهور باطن نبوت می‌شود که در حال حاضر امام زمان‌اند.

امام زمان؛ تنها راه تکمیل همة ابعاد انسانی

حقیقت جامع یعنی انسان کامل - که مدبّر روح انسان است- با توجّه و به تناسبی که انسان‌ها باید در خود ایجاد کنند، با ما ارتباط برقرار می‌کند و ما را به جامعیت می‌رساند. اگر نشود با او ارتباط پیدا کرد، دنیا در همة ابعادش با ما هماهنگی ندارد، چون فقط انسان کامل است که واسطة فیض است و به‌واقع به مدد الهی، مدبّر عالم است.

امام زمان؛ تنها راه رسیدن به خدا

همان‌طوری که شما اگر آب بخواهید، فقط از «عین تری» می‌توانید آب بگیرید، اگر بخواهید در انسانیت کامل شوید، فقط از طریق انسان کامل، می‌توانید به چنین کمالی دست یابید. شما در سلوک کامل خود نمی‌خواهید فقط به سمیع مطلق یا بصیر مطلق برسید، می‌خواهید به «الله»، یعنی «جامع همة کمالات» نزدیک شوید و فقط امام زمان - که مقامشان مقام جامعیت اسماء است- مقام ارتباط با «الله» را داراست.

امام‌زمان، عین تعادل در انسانیت

در زیارت «آل یاسین» به تمام ابعاد وجودی امام‌زمان سلام ‌می‌کنیم؛ به نشستن و برخاستن آن حضرت سلام‌ می‌کنیم و می‌گوییم: «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقُوم، اَلَّسلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقْعُد...»؛ چون تمام حرکات و سکنات انسان کامل عین تعادل و حقّانیت است. انسانیت یک حقیقتی است که وقتی در انسان محقّق شود، آدم به جایی می‌رسد که بودنش «قرب به حق» می‌شود!

آفات وهّابی‌گری

وهّابی‌ها می­گویند: «ما با خودِ خدا ارتباط پیدامی‌کنیم و نیازی هم به واسطه نداریم.» مثل این است که کسی بگوید: «چون خدا ساقی است من آب نمی‌خورم و از طریق ارتباط با خود خدا- که آب خلق‌می‌کند- تشنگی‌ام را برطرف می‌کنم». حقیقتِ انسانیتِ شما امام‌زمان است، کسی که به امام‌زمان متوسّل می‌شود از امام‌زمان یک حقیقت مستقل نمی‌سازد. همان خداوندی که وجود هر موجودی را عطا کرده مبادی کمال هر موجودی را تعیین فرموده است.

چگونگی بهره‌بردن از «تنها واسطة فیض»

چگونه با وجودهای غیبی و حقایق عالم وجود، می‌شود ارتباط پیداکرد؟ جواب اصلی این است که باید موانع رفع‌بشود، چرا که وجود غیبی، در مکانی نیست تا برویم به او برسیم، او حاضر و ناظر است، موانع وجودیِ ما عامل عدم تجلّی انوار غیب است؛ شما باید یک سنخیتی را ایجاد کنید. اوّلین سنخیت این است که توجّه به چنین وجودی داشته باشید، دیگر این‌که امید به ارتباط را در خود تقویت نمایید و سوم این‌که خود را به مقام انتظار برسانید.

امام‌زمان منطقی‌ترین مقصد

عقل، متوجّه وجود مقدّس آن حضرت می‌شود، و دل، او را مطلوبِ خود می‌یابد و عقل عملی سعی در برنامه‌ریزی برای ارتباط با آن حضرت دارد، چراکه هیچ‌چیزِ دیگر دل را قانع نمی‌کند مگر تعلق به انسان کامل که مقامش عین عبودیت و عین اتصال به حق است. شما هیچ‌وقت از بودنتان قانع نمی‌شوید، الاّ این‌که برسید به جایی که بودنتان «وصل به حق» شود.

ما امام‌زمان را ببینیم یا امام‌زمان ما را؟

مصیبت برای ما در این دنیا این است که وجودهای قدسی یعنی ائمة‌ معصومین و به‌خصوص امام‌زمان به ما نظر نکنند، چون اگر آن‌ها به ما نظرنکنند، یعنی اگر نورشان جان ما را در برنگیرد، ما یک حیوانیم. پس باید بیشتر برای ایجاد رضایت قلب امام ‌زمان تلاش کرد تا ایشان به ما نظر بفرمایند.

پرسش و پاسخ

سؤال: رؤیت قلبی امام، با رؤیت بصری امام چه تفاوتی دارد؟

جواب: ابتدا به این نکته باید توجه داشته باشید که آن‌هایی که می‌گویند امام را دیده‌اند، دو گونه‌اند: یکی کسانی که یاران امام را دیده‌اند، و یکی هم کسانی که به رؤیت قلبی و اتحاد با حقیقت امام رسیده‌اند. همان ‌طور که فرمودند: «اصلاً وقتت را صرف ‌نکن که امام‌زمان را ببینی. سعی کن آن حضرت به شما توجّهی بکند»؛ چراکه او به وسعت هستی است. شما کسی را که به وسعت هستی است چگونه می‌خواهی ببینی؟! در چه حد پایین بیاید که تو او را ببینی؟! تو کاری کن که افق جانت را به چنین وجود مقدّسی وصل بکنی.

در مورد رؤیت قلبی قضیه از این قرار است که عدّه‌ای تلاش ‌می‌کنند کاری کنند که امام به آن‌ها نظر بکند. و اگر درست عمل کنند موفق هم می‌شوند. نظرکردن امام به این‌ عزیزان، در سه موطن ممکن است؛ یا درموطنِ قلب، یا در موطنِ خیال و یا در موطن حس. رؤیت قلبی، یک نوع اتّحاد قلب با حقیقت امام است. رؤیت در خیال، نزول امام است در موطن خیال. قلب، ظرفیت فوق‌العاده‌ای برای درک انسان کامل دارد، در حالی‌که خیال دارای محدودیت است و حس هم که ظرفیتش بسیار محدود است.

سؤال: دغدغه منتظر حقیقی چه چیزی باید باشد؟

جواب: نباید جوانان را به چنین آرزوهایی مشغول کنیم که: «عده‌ای امام‌زمان را دیده‌اند، ای کاش ما هم آن حضرت را ببینیم!» نمی‌دانم، غصّه‌ای از این بالاتر هست که میل‌هایمان به‌جهت آلوده بودن مبادی‌اش، زندگی ما را از جهت اصلی خود منحرف کرده است. حضرت‌ آیت‌الله ‌بهاءالدینی«رحمة‌الله‌علیه» می‌گوید: یک راه بسیار پربرکت هست که مبادی میل، الهی بشوند و آن نظر امام زمان به قلب ما است.

سؤال: آیا برای دیدنِ حضرت، حدّ خاصی لازم است؟

جواب: به نظر من اگر صلاح ما باشد که رؤیت بصری حضرت نصیبمان شود. حال شما یک وقت متوسل‌ به آن حضرت می‌شوید‌؛ که «من می‌خواهم شما را ببینم»، اگر آمادگی نداشتید و دعایتان مستجاب نشد مأیوس می‌شوید و فکر می‌کنید آدم بدی هستید که به شما توجّه نکردند، در حالی‌که ممکن است آدم بدی هم نباشید، منتها ظرفیت رؤیت امام را نداشته باشید و یا مصلحت شما نباشد. ولی حرف من این است که شما با رؤیت بصریِ حضرت حجّت دنبال چه چیزی هستید؟ دنبال این باشید که به جان شما نظرکنند تا مبادی‌ میلتان عوض‌ شود و آن میل‌ها الهی شوند.

سؤال: آیا برای مشرف‌شدن به رؤیت امام باید به مقامی دست یافت؟

جواب: اوّلاً؛ این ذوات مقدّسه یعنی ائمه معصومین نورند و لذا جلوة نازله‌شان هم نور است و مسلّم است که ارتباط با ذوات نورانی، دلِ نورانی می‌خواهد. ثانیاً؛ به اعتبار آن‌که خداوند ارحم‌الراحمین است و بنده‌های مخلَص خداوند یعنی ائمه معصومین هم مظهر همان اسم رحمان هستند و با رحمتشان با افراد برخورد می‌کنند، اقتضا می‌کند با اندک آمادگیِ واقعیِ افراد، امام عنایت و نظر بفرمایند. اگر عین رکوع بودنِ امام را با قلب خود ببینی، به‌واقع امام را دیده‌ای! مگر امام عین عبودیت نیست؟! پس اگر عین عبودیت را دیدی، واقعاً او را دیده‌ای؛ یعنی قلبت دیده‌است. شما خودت را - نه جسمت را- چطوری می‌بینی؟ واقعاً دیدن خودتان هم یک نوع رؤیت است، منتها رؤیت خودتان با چشم قلب انجام می‌شود.

سؤال: آیا ممکن است کسی دارای کمالات همه‌جانبه نباشد و باز امام را ببیند؟

جواب: این‌که فکر کنیم افرادی هم که از کمالات عالیه برخوردار نیستند با امام ارتباط برقرار کرده‌اند، درست نیست. اگر شما یک صورت غیبی‌ دیدید که کمک‌تان‌ کرد و حالا زود به امام زمان نسبت ‌بدهید، معلوم نیست درست نسبت داده باشید ولی کمکی است که به لطف امام از طریق شاگردان حضرت رسیده است، البته این غیر از صورت‌های وَهمی است که عموماً خیال انسان آن‌ صورت‌ها را در شرایط تنهایی - مثل بیابان‌ها- می‌سازد و یا بعضاً از طریق ریاضت‌های غیرشرعی در نفس خود آن خیال‌ها را ایجاد می‌کند.

سؤال: آیا ممکن است کسی در خواب تحت عنوان «امام» کسی را ببیند ولی امام نباشد؟

جواب: بله اگر کسی امام یا پیامبر را قبلاً ندیده باشد، در این حالت شیطان می‌تواند به صورتی دیگر به خواب او بیاید و بگوید من امام یا پیامبرم و او را فریب دهد. البته کسی که می‌فهمد آن‌کس که در رؤیا دیده، امام است و شواهدی در خواب جهت صدق رؤیایش می‌‌یابد، آن رؤیا برای خود آن فرد تا حدّی می‌تواند حجّت باشد. امّا اوّلاً؛ فقط برای خودش حجت است، ثانیاً؛ باز باید دائماً مطالب مطرح‌شده در خواب را با سخن معصوم منطبق کند.

سؤال: بالأخره ما به خواب‌هایی که در مورد ائمه می‌بینیم، اوّلا؛ اعتماد کنیم یا نه؟ ثانیاً؛ چنین خواب‌هایی می‌تواند برای ما نشانة کمال روح باشد یا نه؟

جواب: نه به آن‌ خواب‌ها اعتماد کنید و نه نشانه کمال است. اساساً نباید برای خواب زاویه‌ای اساسی در زندگی و در تجزیه ‌و تحلیل‌های خود باز کنید.

سؤال: انتظار واقعی چیست؟

جواب: برای جواب به این سؤال باید چند وجه را در نظر گرفت:

الف) انتظار در بُعد فردی: منتظر واقعی باید یک تعادلی از نظر عقیده و اخلاق و عمل در شخصیت خود به وجود آورده باشد و به تعادلی برسد که نظر مبارک امام به او جلب‌ شود.

ب) انتظار در بعد اجتماعی: وجه اجتماعی انتظار بسیار مهم است؛ منتظر واقعی در این راستا کسی است که معتقد باشد بالأخره اجتماع بشری باید بستر ظهور حکم امام زمان گردد، و لذا جهت فعالیت‌های اجتماعی را با توجّه به چنین اعتقادی تنظیم می‌کند.

سؤال: با توجّه به این که هر فردی به اندازة ظرفیتش می‌تواند از امام زمان استفاده‌کند، چگونه این ظرفیت را وسعت دهیم؟

جواب: همین که بعد از معرفت نسبت به مقام و نفس آن حضرت در هستی، بفهمیم ما بدون ظهور امام زمان، چه اندازه نقص و کمبود داریم، شروع بزرگی است! باید جهت‌گیری جامعه به سوی حاکمیت امام معصوم باشد و در آن راستا تلاش کند و برنامه‌هایش را به نتیجه‌ برساند. در روایت داریم: اگر کسی شب بخوابد بدون آن‌که به فکر حاکمیت حق باشد و بدون این‌که خود را برای مبارزه در راه حاکمیت حق آماده کند، و آن‌گاه بمیرد، «ماتَ عَلَی شُعبَةٍ مِنَ النِّفاق»،[34] این آدم منافق مرده ‌است.

سؤال: آیا حضرت برای جهانی کردنِ حکومتشان از اسلحه‌‌های روز استفاده ‌می‌کنند؟

جواب: من بعید می‌دانم، با دقّت بر روی روایاتی که شرایط آخر‌الزمان را ترسیم می‌فرماید ظاهراً نوع حرکت شکل دیگری است و لازم نیست از این اسلحه‌های پیشرفته استفاده کنند، گویا طبیعت در اختیار آن‌هاست،

سؤال: چگونه نظر امام زمان به انسان جلب ‌می‌شود؟

جواب: عمده آن است که متوجه باشیم که به ما فرموده‌اند: صبر در انتظار، خیلی مهم است و این که بدانید شما کاره‌ای نیستید؛ شما باید به معنی حقیقی آماده بشوید. آن‌ها باید خودشان هر وقت صلاح دانستند نظر خودشان را به ما و به جامعه ما بیندازند.

 

«والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته»

 



[1] - سوره نساء، آیه 59.

[2]- سوره احزاب، آیه33.

[3] - سوره نحل، آیه44.

[4] - سوره قدر، آیه 4.

[5] - سوره بقره، آیه29.

[6] - سوره اسراء، آیه71.

[7] - زیارت جامعه کبیره.

[8] - زیارت جامعه کبیره.

[9] - «مسند» احمد حنبل، ج 4، ص 96- صحیح مسلم، ج 6، ص 29.

[10] - سوره انفال،آیه 24.

[11] - «بحارالانوار»، ج 52، ص 125.

[12] - سوره قصص، آیه5.

[13] - سوره انبیاء، آیه105.

[14] - سوره بقره، آیه 31.

[15] - برای بررسی بیشتر به کتاب «دعای ندبه، زندگی در فردایی نورانی» مراجعه کنید.

[16] - فَعَلَى الْأَطَائِبِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمَا وَ آلِهِمَا فَلیَبْکِ الْباکوُنَ وَ اِیّاهُمْ فَلْیَنْدُبِ النّادِبوُنَ و لِمِثْلِهِمْ فَلْتَذْرَفِ الدُّموُعُ. جا دارد که در رابطه با فقدان چنین شرایطی، گریه‌کنندگان، گریه کنند و زاری کنندگان، دلسوزانه شیون سر دهند و اشک‌ها روان گردد.

[17] - «کافی»، ج1، ص 25، کتاب عقل و جهل، حدیث شماره 21.

[18] - سوره فاطر، آیه 10.

[19] - «بحارالانوار»، ج52، ص125.

[20] - برای بررسی این نکته به فصل«آخرالزمان و جایگاه انقلاب اسلامی در نظام اَحسن» در همین کتاب رجوع شود.

[21] - از حضرت صادق هست: «فَاِذا قامَ قائِمُنَا سَقَطَتِ التَّقِیه وَ جَرَّدالسَّیفَ وَ لَمْ یَأخذ مِنَ النّاسِ وَ لَم یُعْطِهم اِلاّ بالسَّیْفِ» یعنی؛ چون قائم ما قیام کند، دیگر تقیه تمام می‌شود و شمشیر را از غلاف بیرون می‌آورد و حقی را نمی‌ستاند و به صاحب حقی نمی‌رساند مگر با شمشیر. «بحارالانوار»، ج24، ص47.

[22] - «بحارالانوار»، ج 53، ص 103، روایت 130.

[23] - «بحار الانوار»، ج51، ص 148.

[24] - «مسند»، احمد حنبل، ج 4، ص 96، «مجمع‌الزوائد»، ج5، ص224 و 235، «صحیح مسلم»، ج6، ص 22 (نقل از ترجمه الغدیر ج20 ص242) و «بحار الانوار»، ج32، ص321.

[25] - مفاتیح‌الجنان، در آداب مخصوص زیارت امام حسین.

[26] - عنایت داشته باشید که؛ بقیةالله یک عالَم است نه یک شخص، یک شخصیت است و ظهور تامّ این حقیقت در وجود مقدس حضرت مهدی است. برای بررسی بیشتر به بحث «معنی و عوامل ورود به عالَم بقیةالله» رجوع شود.

[27] - به بحارالانوار، ج 52، ص 343 به بعد رجوع شود.

[28] - اسلامِ نسخ نایافته، تعبیر جناب آقای دکتر فردید در کتاب «دیدار فرهی» است.

[29] - «بحارالانوار»، ج 52، ص 92.

[30] - برای بررسی بیشترمقام امام ، به قسمت واسطة فیض از کتاب «دعای ندبه؛ زندگی در فردایی نورانی» رجوع شود.

[31] - سوره بقره، آیه31.

[32] - به بحث «آخرالزمان، ظهور باطنی‌ترین بعد هستی» رجوع فرمایید.

[33] - بحارالانوار، ج 1، ص 97.

[34] - تحفة الملوک، ج 1، ص 77.

  • ۹۳/۰۴/۱۱
  • محمد قائمی راد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی