تفسیر5
فصل پنجم: تفسیر قرآن به عقل
منظور از عقل برهانی همان است که با اصول و علوم متعارفه خویش اصل وجود مبدأ جهان و صفات و اسمای حسنای او را ثابت کرده است. تفسیر عقلی، یا به تفطّن عقل از شواهد داخلی و خارجی صورت میپذیرد؛ که جزو تفسیر به مأثور محسوب میگردد، نه تفسیر عقلی، و یا به استنباطِ برخی از مبادی تصوری و تصدیقی از منبع ذاتی عقل برهانی و علوم متعارفه صورت میپذیرد که در این قسم، عقل نقش «منبع» دارد، نه صرف مصباح.
قطع به یک مَبْدأ تصدیقی اگر از سنخ یقین به مطلب عرفان نظری، فلسفی، کلامی، منطقی و ریاضی باشد، به طوری که ثبوت محمول برای موضوع به نحو ضروری و انفکاک آن از موضوع محال باشد، چنین قطعی مفید ضرورت است. اما اگر یقین به یک مبدأ تصدیقی از سنخ قطع به مطلبی تجربی بود، اولا ً قطع به مطلب آزمایشی دشوار است؛ ثانیاً بر فرض که قطع تجربی به ثبوت محمول برای موضوع حاصل گردد، چنین یقینی غالباً یکجانبه است؛ یعنی قطع به ثبوت محمول برای موضوع پدید میآید، امّا هرگز نمیتوان راهی برای «حصر محمول در موضوع» و «انحصار اتصاف موضوع به محمول» گشود؛ پس با یقین تجربی نمیتوان آیه مورد بحث را، به عنوان این که بر خلاف علم است، بر خلاف ظاهر حمل کرد؛ زیرا اعجاز همواره بر خلاف عادت بوده است، ولی هیچگاه بر خلاف ضرورت عقلی نیست؛ مثلا ً آنچه درباره آتشْ تجربه شده این است که هرگاه با بدن انسان برخورد کرد آن را میسوزاند، اما آیا این احراق و احتراق ضروری است یا عادی؟ پس جریان حضرت خلیل (علیهالسلام) و مصون بودن آن حضرت بعد از ورود در آتش محال عادی است، نه عقلی.
اگر مفاد آیه محل بحث در صدد تحدّی و اعجاز نبود، بلکه به عنوان ارائه مطلبی عادی بود میتوان آن را برابر اصول موضوعه تفسیر کرد؛ و اگر بعداً خلاف آن ثابت شد، این تخلّف به فهم مفسّر بر میگردد، نه به وحی الهی.
آثار زیانبار انزوای عترت (ع)
خسارتی که از انزوای انسانهای کامل معصوم دامنگیر جهان بشریّت به ویژه امت اسلامی شده از شمار بیرون است؛ زیرا آن ذوات نوری جامع هر سه منبع دین بودهاند؛ اما دیگران جامع آگاهی به منابع نیستند و اگر فرضاً بتوانند علم به آنها را جمع کنند، جمع آنها جمع سالم نیست، بلکه جمع آنها حتماً مکسّر یا محتمل الکسر است.
ادامه دارد...
- ۹۳/۰۵/۰۱